جدول جو
جدول جو

معنی نرم خرامی - جستجوی لغت در جدول جو

نرم خرامی
(نَ خِ / خَ / خُ)
نرم خرامیدن. به نرمی خرامیدن. خوش و موزون و هموار رفتن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ خِ / خَ / خُ)
خوش روش. که نرم وهموار خرامد. که رفتار و خرامی خوش و مطبوع دارد
لغت نامه دهخدا
(اِ رَ)
نام شخصی است که ساز جنگ (چنگ) را وضع کرده است. (برهان). و او را ارام و رامی و رامتین نیز گویند. (جهانگیری) (آنندراج) :
در دل او تاب مهر، در لب او آب لطف
باغ ارم بر رخان چنگ ارم بر کنار.
فخرالدین مبارکشاه.
راه حزین در لب و آوای نرم
چنگ ارم دربر و آهنگ پست.
؟ (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
خوش خرام. نیکوخرام:
ای حاجبی که بر فلک آبگون هلال
در رشک نعل مرکب خرم خرام تست.
سوزنی.
خرامیدنش باد بر خرمی
که ماهی چو شاهیست خرم خرام.
سوزنی
لغت نامه دهخدا